به نظر ميرسد برخي از بهترين ايدهها کاملاً تصادفي هستند. اغلب کاملاً بيربط با موقعيتي که سعي داريد آن را حل کنيد، چيزي را ميبينيد و يا صداي کسي را ميشنويد، و ناگهان جرقهاي در ذهن زدهميشود و ارتباط برقرار ميشود. نيوتون و سيب، ارشميدس در حمام؛ مثالهاي فراواني در اين مورد هست. چرا اين اتفاق ميافتد؟ عنصر تصادفي يک محرک جديد فراهم ميآورد و مغز ما را به کار مي اندازد. شما ميتوانيد با تلاش آگاهانه براي ربط دادن بيربطها به هم از اين دانسته خود بهره برداري کنيد. فعالانه در جستجوي محرکهايي از جاهاي غير منتظره باشيد و ببينيد آيا ميتوانيد ارتباطي بين شرايط خودتان و اين محرکها برقرار کنيد.
برخي از تکنيکهاي قابل استفاده عبارتند از:
کاربرد ورودي تصادفي: کلمهاي را از يک لغتنامه انتخاب کنيد و به دنبال ارتباطهاي تازه ميان آن کلمه و مسئله خودتان بگرديد.
ترسيم نقشه ذهني ايدههاي ممکن: يک کلمه يا عبارت کليدي را در مرکز صفحه قرار دهيد. هر چه به ذهنتان ميرسد را هم در همان صفحه بنويسيد. ببينيد آيا ميتوانيد ارتباطي ميان آنها برقرار کنيد.
يک تصوير انتخاب کنيد: ببينيد آيا ميتوانيد آن را به موقعيت خود مرتبط کنيد.
يک شئي انتخاب کنيد: از خودتان بپرسيد: «اين شئي چگونه ميتواند در پرداختن به مشکل به ما کمک کند؟» يا «کدام ويژگيهاي اين شئي ميتواند در حل مسئله به ما کمک کند؟»